ببخشید دوزاری دارید؟
کیوسکهای زرد رنگ تلفن عمومی در کنار بوق آزادی که داشتند برای تعدادی از شهروندان اشتغالآفرینی هم میکرد. اطراف این اتاقکها مردانی نشسته بودند که سکههای دو ریالی و پنج ریالی میفروختند و یک لقمه نان حلال به خانههایشان میبردند. آنها سکهها را به چند برابر قیمت میفروختند و مردمی که دربهدر دنبال سکه میگشتند با رضایت کامل محصولشان را خریداری میکردند. لحظهای که سکه دو ریالی داخل صندوق تلفن میافتاد و صدای بوق آزاد به گوش میرسید لبخند رضایت بر لبان فرد داخل کیوسک نقش میبست.
اصطلاح «دوزاریش افتاد» در آن زمان خیلی کاربرد داشت.
افتادن دوزاری به معنای فهمیدن و ارتباط برقرار کردن بود.
ضربالمثل «طرف دوزاریش کجه» هم دقیقا به معنای کندذهن بودن فرد به کار میرفت. خیلی وقتها دوزاری دستگاه نمیافتاد و دست ما از بوق آزاد تلفن کوتاه میماند در عوض تلفن عمومی مهربان و بخشنده بود و وقتی تماس را برقرار نمیکرد سکه انداختهشده را پس میداد. این تلفن ها با مشت و لگد رابطه خوبی نداشت. ریزش سکهها معمولا پس از آن اتفاق میافتاد که چند مشت جانانه نثار بدنه تلفن میکردی😄😄
ببخشید، سکه دارید؟
می خواهم به گذشته ها زنگ بزنم به آن روزها
به دل های بزرگ، به کوچه های کودکی ، به هم بازیهای بچگی
میدانم تو هم دنبال سکه میگردى.
افسوس هیچ سکه ای در هیچ گوشی تلفنی
دیگر ما را به آن روزها وصل نخواهد کرد
حیف که دوزاری مان بموقع نیفتاد🌹🌹
#|مرضیه_کریمی|
...